آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

درس‌هایی از مکتب امام هادی(ع)

یکی از مباحثی که از صدر اسلام تاکنون بحث‌های گوناگونی را در میان مسلمین داشته است بحث جبر و اختیار می‌باشد. البته این مسأله در زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف صورت‌های متفاوتی را نیز در میان مسلمین داشته است که می‌توان اعتقاد به تأثیر شانس در موفقیت‌ها و شکست‌ها را یکی از فروع آن دانست. متأسفانه تأثیر این اعتقاد در گذشته نیز در میان مسلمین بسیار فراگیر بوده است به نحوی که حتی بعضی شیعیان در گفتارشان برای این عامل نقش بسزائی قائل می‌شدند.

آن گونه که به خصوص در دوران امامت امام هادی، علیه‌السلام، شیعیان تأثیرات بیشتری از این اعتقادات گرفته و بخشِ مهمی از سخنانِ محدودی که از امام هادی علیه‌السلام به دست ما رسیده است، در بطلان جبر و مسائل مربوط به آن، همچون شانس، می‌باشد. برای نمونه یکی از شیعیان آن حضرت به نام حسن بن مسعود می‌گوید: خدمت امام هادى علیه‌السلام رسیدم- در حالى که انگشتم خراش خورده؛ و شانه‏ام در اثر برخورد با راکبى صدمه دیده بود، و نیز در اثر ورود به ازدحام مردم برخى از لباس‌هایم پاره شده بود، ناگهان بر زبان آوردم که: اى روز، خدا مرا از شرّ تو نجات دهد، چقدر تو شوم بودى!   
 

پس آن حضرت علیه‌السلام به من فرمود: اى‏ حسن! تو هم با اینکه با ما رفت و آمد دارى گناهت را به گردن بی‌گناهان مى اندازى!؟
حسن گفت: [با شنیدن این سخن‏] حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطایم پى بردم، عرض کردم: مولاى من! از خدا آمرزش مى‏طلبم.
امام فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند که چون جزاى کردار خود را مى‏بینید آنها را شوم پنداشته و بد مى‏گوئید!؟
حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم کرد، آیا آن توبه‏ام به حساب مى‏آید اى زاده رسول خدا؟
امام فرمود: به خدا سوگند آن [بدگوییها] شما را سودى نبخشد، بلکه خداوند شما را به مذمّت کردن بى‏گناهان مجازات مى‏کند، اى حسن، مگر نمی‌دانی آن کس که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند تنها خدا است؟
گفتم: این گونه است مولاى من.
امام فرمود: دیگر تکرار مکن، و براى روزها هیچ تأثیرى در فرمان و حکم خدا قائل مشو!
حسن گفت: بروى چشم، آقاى من.[1]
اگر بخواهیم تحلیلی صحیح پیرامون فرمایش امام هادی، علیه‌السلام، در پاسخ به اعتقاد ناصحیح حسن بن مسعود داشته باشیم، این نتایج حاصل خواهد آمد:
1. بسیاری از شکست‌ها و مشکلاتی که برای ما به وجود می‌آید معلول و ناشی از سستی و کوتاهی ما در انجام کارها و وظایفمان است. متأسفانه در این مواقع ما برای آن که شانه از زیر بار مسئولیت اشتباه و شکست خویش خالی کنیم آن را معلولِ علّتی نامعلوم به نام شانس قرار می‌دهیم.[2]
پس اگر کسی در انتخاب همسر دقت کافی ننمود و در زندگی زناشوئی شکست خورد و یا در رانندگی احتیاط نکرده و تصادف نمود، نباید اشتباهاتش را معلول گزاره‌هایی همچون شانس بداند.
2. بسیاری از شکست‌ها و موفقیت‌ها که در زندگی ما رقم می‌خورد ناشی از تأثیرات معنوی اعمالِ نیک و ناپسندِ ما در گذشته است، خصوصاً موفقیت‌های معنوی که در آن، اعمال پیشین افراد زمینه را برای هدایت تکمیلی الهی و به تبع آن دست‌یابی به موفقیت‌های معنوی بالاتر را فراهم خواهد ساخت.
همچنان که این عوامل معنوی در زندگی مادی نیز تأثیرگذار بوده و زمینه را برای نعمت‌ها و نقمت‌های آینده فراهم خواهد نمود. آن‌چنان‌که قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.[3] آن (کیفر) بدین سبب است که خداوند، نعمتى را که به قومى عطا کرده، تغییر نمى‏دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند، و همانا خداوند، بسیار شنوا و داناست.»
در احادیث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغییر نعمت‏هاى الهى به حساب آمده‏اند، چنانکه بازگشت از گناه و انحراف و حرکت در مسیر حقّ، موجب سرازیر شدن انواع نعمت‏هاى الهى است.[[4
آری گناهان و ستم‏ها، انسان را از لیاقت بهره‏ورى از لطف الهى دور مى‏کند. چنانکه حضرت على علیه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره کرده و همچنین در دعاى کمیل مى‏خوانیم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتک العصم ... الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغیّر النّعم ...
در نامه حضرت على علیه‌السلام به مالک اشتر مى‏خوانیم: «هیچ چیز مانند ظلم و ستم، نعمت‏هاى الهى را تغییر نمى‏دهد، چون خداوند ناله‏ى مظلوم را مى‏شنود، در کمین ظالمان است».[5]
امام صادق علیه‌السلام در روایتی نیز می‌فرمایند: «همواره از سختى‏ها و گرفتارى‏هاى روز و شب که عقوبت معاصی و گناهان شماست، به خدا پناه ببرید».[6]
امام سجاد علیه السلام با اشاره به این آیه فرمودند: گناهانى که نعمت‏ها را تغییر مى‏دهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها کردن کارهاى خیرى که انسان به آن عادت کرده است.[7]
توضیح بیشتر این که ‌هیچ اتفاقی در این دنیا، هرچند به ظاهر مصیبت و بلا باشد، برای فرد مؤمن شکست به حساب نمی‌آید؛ زیرا رستگاری از آن مؤمن بوده و در واقع این مصیبت‌ها و آلام بر ارتفاع جایگاه معنوی وی خواهد افزود و برعکس هر اتفاقی در این دنیا، برای کافر یک نوع شکست به حساب می‌آید زیرا خسران ابدی در انتظار اوست.
امام هادی علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: هر کس خود را از مکر و مؤاخذه سخت خدا ایمن بداند، مغرور گشته، تا آنجا که قضا و حکم حتمى خدا بر او جارى شود (یعنى مرگ گریبانش را بگیرد)، و هر کس که پروردگارش را بشناسد و بدو آگاه باشد، مصیبت دنیا برایش سبک شود، هر چند با قیچى بریده شود و با ارّه قطعه قطعه گردد!
همچنان‌که امام باقر علیه‌السلام به نقل از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله می‌فرمایند: از مؤمن تعجب مى‏کنم، خداوند هر حکمى بر او مقدر نموده برایش خیر است، چه خوشحالش کند و چه ناراحت، و اگر گرفتار بلایش سازد کفّاره گناهش باشد، و اگر چیزى به او عطا کند و او را احترام کند، هدیه است.[8]
3. نسبت دادن موفقیت‌ها و شکست‌ها به عواملی همچون شانس، روزها و... در واقع نوعی شریک قائل شدن برای خداوند متعال است؛ زیرا چنین شخصی اعتقاد به وجود نیرویی در کنار قدرت الهی دارد که موفقیت‌ها و شکست‌های وی تأثیر پذیرفته از آن می‌باشد.
اگر بخواهیم تحلیلی روشن‌تر از این اعتقاد داشته باشیم باید آن را برگرفته از تفکرات مشرکان و منجمین در اعصار گذشته دانست زیرا این عده برای مخلوقات خداوند متعال، نیز در کنار او نقشی در سرنوشت انسان قرار می‌دادند که گرچه اساس این تفکرات توسط اسلام نابود گردید اما اوهامی از آن همچنان در میان مسلمین باقی است.این در حالی است هیچ قدرتی جز نیروی خداوند توانایی تغییر حوادث را ندارد و تمام نیروها مستند به خداوند متعال بوده و به تعبیر امام هادی علیه‌السلام: مگر نمی‌دانی آن کس که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند تنها خدا است؟(*)
پی نوشت ها:
[1]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ترجمه جعفرى، ص456.
[2] . البته بعضی در اینجا ممکن است بعضی اشتباه خویش را معلول سرنوشت و قضای الهی دانسته و در واقع به نوعی خداوند را عامل شکست خویش معرفی کنند همچنان که حسن بن مسعود روزها را عامل مشکلات خویش می‌دانست.
[3]. سوره الأنفال، آیه 53.
[4]. عروسى حویزى، تفسیر نور الثقلین، ج‏2، ص 163.
[5]. نهج‏البلاغه، نامه 53.
[6]. کلینی، کافى، ج 2، ص 269.
[7]. عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه شریفه.
8]].فضل بن حسن طبرسى، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 302
منابع:
امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه.
ابن شعبه حرانى‏، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفرى‏، چاپ اول‏: اسلامیه‏، تهران‏1380 ش‏.
فضل بن حسن طبرسى، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، چاپ دوم:حیدریه، نجف‏ 1385 ق‏.
محسن قرائتى،‏ تفسیر نور( 10 جلدى)، چاپ چهارم: مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن،‏ تهران‏1389ش.
کلینى، محمد بن یعقوب، کافی‏، چاپ دوم‏: اسلامیه‏، تهران‏1362 ش.‏
عروسى حویزى، عبد على بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم: اسماعیلیان ، قم1415 ق.
  
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 08:40 ب.ظ

با سلام

ایام فاطمیه تسلیت . . .

وبلاگ شما با افتخار لینک شد

شما نیز اگر مایل بودید

وبلاگ ما را با نام وبلاگ خبری نیوز فلش لینک کنید

یا علی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد