آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

آفتاب حُسن

ای آفتاب حُسن برون آ، دمی ز ابر* آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

زندگی عاقلانه در پرتو قرآن و عترت

آنکه بخواهد درظلمات عصر غیبت امام عصر از مرگی جاهلانه رهیده و به حیاتی عقلانی دست یازد ودرزمره اهل سعادت قرارگیرد ناگزیر از معرفت به وجود امام معصوم زمان خویش است، آنگاه چون امامت را وامام خویش رادرپرتومعرفت توحید و نبوت شناخت ،برنامه های حکومت ودولت کریمه امام خویش را خواهدشناخت تا بداند در برابر چنین امام و حکومتی چه وظیفه ای بر عهده دارد. 

کسی که وظیفه خود را در راستای تحقق حکومت امام معصوم عصرش به روشنی دریابد ،تلاش می کند تا امر آن حضرت را در درون و برون احیا سازد و خویش و جامعه اش را را مهیای ظهور وجود مبارک امام زمانش کند،


آن گاه چنین فردی شایستگی می یابد تا بر اساس "یهدون بامرنا"مجرای فیض عنایات ولی خود شود  و قلبش به نور معرفت و فروغ ایمان روشن گرددو چون قلب هدایت شدقالب نیز دنباله روآن خواهدبود......


 

 بی تردید  شناخت وجود مبارک امام زمان علیه السلاممعبر و گذر از جاهلیت به سویحیاتی معقول و باوری حیات بخش است وبر همین اساس

انتظارآن وجود مبارک نیز حیات بخش خواهد بود.


کسی که قلبش با چنین انتظار زنده کننده ای حیات یافت هرگز دچار ناامیدی نمی شود زیرا وعده نصرت الهی را شنیده و به آن باوردارد و به امید تحقق آن از حرکت و پویایی دست نخواهد کشید ،چون می داند وعده الهی تخلف نمی پذیرد .


این نظام مقدس وقتی زمینه ظهوربقیه الله علیه السلام را فراهم می آورد که فرهیختگان فرهنگی آن،جامه علم صحیح و کسوت عمل صالح را در پیروی از معارف الهی و احکام نورانی اسلام در بر کنند و لباس کهنه و فرسوده دوران طغیان را برکنند و نیز پیراهن مدرن جاهلیت نوین را در بر نکنند تا تجربه کارآمد جمهوریت را در محضر اسلام ناب بی افراط و تفریط به جهانیان ارائه کنند.


بهترین معرف قرآن ،انسان کامل و بالاترین معرف انسان کامل ،قرآن کریم است.


بر همین اساس 

کسی که بخواهد قرآن را به گونه ای شایسته بشناسد باید به محضر انسان کامل تشرف یابد و از بیان او حقیقت و صفات قرآن کریم را دریابد و در محضر قرآن به معرفت انسان کامل باریابد .   


عترت طاهره که مجموعه انسانهای کامل هر عصرند و قرآن کریم که کتاب محکم الهی است همان دو ثقل ثقیل اند که یادگاران پیامبر اعظم اسلام و حبل محکم خدایندکهدرآویختن به آنان سبب رستگاری است.


قرآن کریم حبل الله است ،ریسمانی که یک سوی آن به دست انسانهاست و با تلاوت تعلیم کتاب و حکمت ،تزکیه وتفسیر و تاویل به دست می آید و سوی دیگرش در دست ذات اقدس الهی است و عترت طاهره نیز عدل قرآن و برابر با آن است همچنانکه در دعای ندبه وجود مبارک ولی الله الاعظم را سبب متصل میان زمین و آسمان معرفی می کنند."این السبب المتصل بین اهل الارض والسماء"


به این ذوات مقدس چون از نظر ملکوتی شان نگاه شود به حبل آویخته الهی مانند می شوند و چون از آن جهت که رابطه میان آسمان و زمین اند لحاظ گردند ،سبب نامیده می گردند.

گفتنی است قران کریم مراتب متفاوتی دارد :


*بخشی از آن به عالم الفاظ ،

 

*قسمتی به عالم مفاهیم و معانی ،

 

*بخشی به عالم تاویل و حقیقت ،


*و قسمتی به مرحله مخزن علم الهی بازمی گردد

 

*و صدرآن با متکلم این کتاب الهی وذیلش با مخاطب قرآن عظیم رابطه دارد،ازاین رو حبل آویخته است نه انداخته همچون قطرات باران.


انسان کامل نیز چنین است :


- وجودی عنصری دارد که در عالم طبیعت است و جامعه در خدمت اویند ،

 

- وجودی مثالی دارد که ملکوتیان در مشهد و محضر اویند ،

 

- وجودی جبروتی دارد که عقول در خدمت اویند ،

 

ویک وجود خلافت مطلق دارد که در مشهد ومحضر متخلف عنه خود از همه مستور و غایب است.

 

تقابل حیات و کفر در آیه "لینذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین"نشان می دهدکافر از حیات انسانی و الهی بی بهره و زندگی حقیقی از آن مومنان است. 


ناآشنا به امام عصر (عج) مرگی جاهلانه دارد و عارف به او زندگی ای عاقلانه و مومنانه و حیات مومنان به دین مرضی خداست که همانا اسلام است."ورضیت لکم الاسلام دینا" وزندگی مومنان حیات مورد رضای اوست.


مسلم است که حیات عاقلانه و خداپسندانه ، مرهون شناخت واطاعت از امام هرعصر است و باید کوشید با یافتن نشانه های عملی شناخت و پیوند با آن حضرت ،این معنی را از علم به عین آورد، وآنگاه با اتصال به وجود شریفشان به حق الیقین رسید تا حقیقتا زنده شد و این مهم بس دست یافتنی است اما بیراهه رونده را پیمودن این مسیر بسیار دشوار است.


قرآن وعترت طاهره حقیقت یگانه ای هستند که در مقام ظهور دو گونه وجود یافته اند و هر یک از این دو گوهر تابنده ظاهرا غیر دیگری است اما در واقع قرآن وجود تدوینی عترت است و عترت وجود تکوینی قرآن،لذا در مقام اثبات قرآن موید عترت و نیز اهل بیت علیهم السلام مبین همتای خودند.هماهنگی بلکه یگانگی و جدایی ناپذیری قرآن و عترت را نبی مکرم اسلام (ص) در حدیثی 

متواتر و مشهور بیان فرمودند:انی تارک فیکم الثقلین. . . . .


قرآن وعترت حیات بخش جوامع انسانی اند .چنانکه قرآن کلام خدا و دعوت پیامبر گرامی اسلام را این گونه می شناساند "یا ایها الذین منوا استجیبوا لله و للرسول اذادعاکم لما یحییکم" پس وحی ونبوت زنده  کننده جوامع انسانی اند و برابراصل هماهنگی و یگانگی قرآن و عترت می توان دریافت که


پاسخ به ندای عترت هم عامل حیات بخش انسانهاست ،چون بر اساس حدیث شریف ثقلین عترت با قرآن هماهنگ است و در هیچ مرتبه و مرحله ای از مراحل و مراتب کمالی قرآن ،از آن جدایی ندارد در نتیجه هر اثری برای قرآن باشد برای ولایت عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود و این همان اصل هماهنگی و یگانگی قرآن و عترت است.


مطلب فوق برگرفته از کتب آیت الله جواذی آملی می باشد.


منبع: وبلاگ خانواده آسمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد