کاش می شد با تو هم سخن شد. رو به رویت نشست. چشم دوخت به آن چهره آسمانی، و بعد آرام آرام راز دل را با تو گفت.
کاش می شد به سراغت آمد، رخصت طلبید و درد دل کرد.
اما افسوس که به محنت غیبت گرفتاریم و از تماشای آن قامت محروم. و دریغ که روزگار را باید بی تو، به سر کنیم. اگرچه با خبریم که حالمان را می دانی و سخنمان را می شنوی. و اگرچه پیغامت تسلای خاطرمان می شود.
پس به این امید به تو عاشقانه سلام می گوییم که می دانیم چنین سلامی را بی پاسخ نمی گذاری؛ و ما تشنه آن پاسخیم و بدین خاطر تو را بر باورهای خویش شاهد می گیریم که معتقدیم باید تنها نزد تو گواهی داد. و گواهی تو ما را بس. پس بشنو و شاهد باش.
سلام علی آل یاس. السلام علیک یا داعی الله و ربانّی ایاته. السّلام علیک یا باب الله و دیّان دینه. السلام علیک یا خلیفة الله و ناصر حقّه. السّلام علیک یا حجة الله و دلیل ارادته. السّلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه........
سلام بر آل یاسین، سلام بر خاندان پاک و مقدس رسول(صلی الله علیه و اله) سلام بر تو که مردمان را به سوی معبود می خوانی و خود آیینه صفات خداوند هستی. سلام بر تو که بارگاه رحمت بی پایان خدایی و دینش را تو برپا میداری. سلام بر تو ای جانشین خداوند بر روی زمین و پیروزگر آیین و مکتب او. سلام بر تو ای حجت خداوند و راهنمای بندگان به سوی آنچه خواست خداست. سلام برتو که به راستی تلاوت گر کتاب خدایی و به حقیقت، روشنگر آیات قرآن می باشی........
بیا عصاره حیدر ،بیا چکیده زهرا بیا که بوی رسولی، بیا که نور خدایی
مطلب زیبایی بود
پس از 7 روز زیارت عشق ، امروز چه آسمانی بازگشتی .
آمدی در حالی که سراسر وجودت را بوی خدا و شهدا فرا گرفته است .
با چشمانی شیدا بازگشتی که زائر آسمانی ترین
منتظر حضور سبزتان هستیم[گل]
سلام
این روزها با مطلبی برای " روزهای آخر سال 90" به روز هستم.
از نظرات شما نیز بهره خواهیم برد.
[گل]
سلام ...
با کربلای دل ها به روز هستم...
چند تا فایل کم حجم هم گذاشتم برای دانلود...
و همچنین 3 تا فیلم توی ستون وب گذاشتم..
ما رو از نظرات خودتون بی نصیب نگذارید...
یاعلی...
«به چه باوری می شود گفت صادق و درست و به چه باوری می توان گفت نادرست و به چه کاری می شود گفت کار خوب و به چه کاری می شود گفت کار بد...»
به روزم و منتظر حضورتون
موفق باشید
سلام همسنگر
عیدت مبارک
انشالله همین روزها دیگر نمی گوییم او می آید می گوییم مهدی آمد انشالله
یا علی جانم فدای سید علی
چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد
گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد
باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد
دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد
دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم می افتد
سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد
هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد